سلام پسر گلم امروز من وبابایی و مادر جون تو رو بردیم خانه بهداشت واکسن بزنی قبل شروع واکسن تو گریه میکردی و خانم دکتر گفت بخوابونش روی تخت شلوارشو در بیار مادر جون پاهاتو گرفت و واکسن تزریق شد چه گریه ای کردی مامانبکشی ی گریم در اومد وبعدش پای بدی و دوباره گریه کردی دلم داشت می ترکید که تو درد میکشیدی ای کاش لازم نبود که واکسن بزنی و درد به بابایی گفتم دیگه خانه بهداشت نمیبرم برا واکسن میبرمش جای شخصی اصلان صبر نکرد گریه تو تموم بشه بعد سوزن و تو پای تو فرو کنه میخواستم خانم دکترو.............................. ...